باز محرم آمد و غم مظلومیت امام حسین و یارانش بر دلها سنگینی می کند. بچه های محل هر شب در مسجد جامع سربندان دست به دست هم به مجلس امام حسین (ع) رونق می بخشند و حاجاتشون و از اون بزرگوار می خوان. اما در این میان جای تو خالی است.....

بچه ها بیادت یه ایستگاه صلواتی راه انداختند و با نصب عکست بیادت بر سر و سینه می زنند. هرچند که هیچ چیز نمی تونه جای تو رو برای ما پرکنه امــا .....

نوحه خون محله وقتی به در خونمون رسید با صدای رسا یادی از تو کرد و گفت " خدایا امسال یکی از نوکران پسر ییغمبرت در میان ما نیست . نشستن بر سر سفره آقامون رو نصیبش کن" اینجا بود که بی اختیار قطرات اشک بر گونه هام جاری و اسرار نهان دل و هویدا کرد . چه بیوفا است این دنیا

اولین محرم بی تو بودن رو تجربه کردیم و چه سخت بود جای خالی تو

جای جای این خونه ، محله ، شهرمون و تمام جاهایی که فکرش و کنی لحظه لحظه های با تو بودن و فریاد می زنه و چه سخته بی تو بودن . این فریاد داره گوشم و کر می کنه . خودت از خدا بخواه تحمل غم بی تو بودن رو برای تک تک ماها کمی آسونتر کنه

     بچه ها واقعا سنگ تموم گذاشتند و بر سر مزارت حاضر شدند و نوحه علی اکبر امام حسین و یک صدا سر دادند. خدا از همه قبول کنه

 شروع دل انگیز  11 اسفند 1366                        غروب غم انگیز  4 فروردین 1392

طـول زنـدگی  25 سال و 8 ماه                        عــرض زنـدگی بی نهــایت

        در یازدهم  اسفند ماه سال 1366 در روزهایی که تهران در زیر بمب باران رژیم بعث داشت کمر خم می کرد در بیمارستان نجمیه تهران قدم به جهان هستی گذاشت . فرزند چهارم خانواده و بعد از دوپسر و یک دختر  ته تقاری خانه شدو بقول پدر عصای پیری ، غافل از اینکه بعد از 25 بهار این گل شاداب باغ خانواده  خزان خواهد شد.

         دوران طفولیت را در روستای سربندان از توابع شهرستان دماوند گذراند .  طبیعت بکر و شاداب دهستان سربندان طفلی شاداب و پر انرژی را پرورش داده بود که سلامت جسم و روح در گونه های سرخ او هویدا بود. 

       علاقه وافر وی به دانستن موجب شد قبل از رفتن به دبستان اشعار و مطالب  فراوانی را با توجه به کمبود امکانات یادگیری  در حافظه جای دهد. دوران دبستان و راهنمایی را در دهستان سپری نمود و دوره دبیرستان را در هنرستان دکتر حسابی در رشته الکتروتکنیک گذراند.

      تحصیلات تکمیلی وی در رشته نقشه کشی صنعتی در دانشگاه آزاد فیروزکوه در حال سپری شدن بود که در ترم آخر ، فرشته مرگ مهلت نداد و  تحصیلات وی نا تمام ماند.

روحش شاد

کلام را با استغفار اول برای خودمون و بعد طلب آمرزش برای عزیز از دست رفته  آغار می کنم .

اللهم اغفر المومنين و المومنات و المسلمين و المسلمات و الاحيا منهم و الموات , تابع بيننا و بينهم بالخيرات انک مجيب الدعوات , انک قاضی الحاجات , انک علی کل شی قدير .

فرصت خوبیه که دعای سفارش شده برای سفره اطعام به یاد عزیز از دست رفته در این بلاگ داشته باشیم.

الحمد الله الذ ی یَخلَق  ولا یُخلَق و یَرزق ولا یُرزَق یُطِعمُ ولایُطعِمُ زادَالله النّعم دفع الله النقم بحق سیّد العَرب  والعَجم هنیا لِآ کلین وبِرکَه لِلباذلین  صحهً لِلجالسین وشِفاء لِمَرضی المُومنین والمُومنات وسلامه لِسَفر المُسافرین مغفرتً لامواتِ الحاضرینَ سیِّما اَموات صاحب الاطعمه.

و در جای دیگر آمده :

الحمدالله رَبِّ العالمین  الحمدالله ربِّ الشاکرین و هنیا لِآ کلینَ وبِرکَه لِلباذِلین  صحه للجالسین وانصُرنا لِلاسلام والمسلمین  وزادالله النعم دفع الله النّقم بحرمت سید والعرب  والعَجم بررسول مکرم

الهی که ایـن سفـره مامور باد

همیشه پـر ازبـرکت و نور باد

گزنـد زمــانه  و آفـــات دهر

از این سفره و صاحبش دور باد