loading...
عــروج یــار
حمید میرزاآقائی بازدید : 23 چهارشنبه 06 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

اولین غم من            آخرین نگاه برادرم بود

چه شامها که چراغم فروغ ماه تو بود

پناهگاهم شبم گیسوی سیاه تو بود

اگر به عشق تو دیوانگی گناه منست

ز من رمیدن و بیگانگی گناه تو بود

دلم به مهر تو یکدم غم زمانه نداشت

 که این پرنده ی خوش نغمه در پناه تو بود

عنایتی که دلم را همیشه خوش می داشت

 اگر نهان نکنی لطف گاهگاه تو بود

بلور اشک به چشمم شکست وقت وداع

که اولین غم من آخرین نگاه تو بود

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
گاهی اوقات نوشتن می تونه تنها داروی التیام بخش برای تحمل مصیبت باشه . این شد که فکر ایجاد یه وبلاگ در فراق عزیزی که برام یه دنیا عشق و صفا بود به سرم زد و با استعانت از کریم بی همتا شروع به نوشتن کردم.هدف اصلی از نوشتن این بلاگ معرفی همون یار سفرکرده یعنی محمدرضا میرزاآقائی عزیزه که همیشه یادش قطرات اشک رو بر دیده غمبارم سرازیر می کنه.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 54
  • بازدید کلی : 1,692