loading...
عــروج یــار
حمید میرزاآقائی بازدید : 175 دوشنبه 27 آبان 1392 نظرات (0)


باز محرم آمد و غم مظلومیت امام حسین و یارانش بر دلها سنگینی می کند. بچه های محل هر شب در مسجد جامع سربندان دست به دست هم به مجلس امام حسین (ع) رونق می بخشند و حاجاتشون و از اون بزرگوار می خوان. اما در این میان جای تو خالی است.....

بچه ها بیادت یه ایستگاه صلواتی راه انداختند و با نصب عکست بیادت بر سر و سینه می زنند. هرچند که هیچ چیز نمی تونه جای تو رو برای ما پرکنه امــا .....

نوحه خون محله وقتی به در خونمون رسید با صدای رسا یادی از تو کرد و گفت " خدایا امسال یکی از نوکران پسر ییغمبرت در میان ما نیست . نشستن بر سر سفره آقامون رو نصیبش کن" اینجا بود که بی اختیار قطرات اشک بر گونه هام جاری و اسرار نهان دل و هویدا کرد . چه بیوفا است این دنیا

اولین محرم بی تو بودن رو تجربه کردیم و چه سخت بود جای خالی تو

جای جای این خونه ، محله ، شهرمون و تمام جاهایی که فکرش و کنی لحظه لحظه های با تو بودن و فریاد می زنه و چه سخته بی تو بودن . این فریاد داره گوشم و کر می کنه . خودت از خدا بخواه تحمل غم بی تو بودن رو برای تک تک ماها کمی آسونتر کنه

     بچه ها واقعا سنگ تموم گذاشتند و بر سر مزارت حاضر شدند و نوحه علی اکبر امام حسین و یک صدا سر دادند. خدا از همه قبول کنه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
گاهی اوقات نوشتن می تونه تنها داروی التیام بخش برای تحمل مصیبت باشه . این شد که فکر ایجاد یه وبلاگ در فراق عزیزی که برام یه دنیا عشق و صفا بود به سرم زد و با استعانت از کریم بی همتا شروع به نوشتن کردم.هدف اصلی از نوشتن این بلاگ معرفی همون یار سفرکرده یعنی محمدرضا میرزاآقائی عزیزه که همیشه یادش قطرات اشک رو بر دیده غمبارم سرازیر می کنه.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 53
  • بازدید کلی : 1,691